دروغ ممنوع

بیایید صادق باشیم...

دروغ ممنوع

بیایید صادق باشیم...

امروز فهمیدم که باید قدم به قدم برم جلو . اول سعی کنم که شاگرد خوبی برای استادم باشم و ابرویش را نبرم . دوم پیرو خوبی برای پیامبر . تا دست اخر بتونم بنده خوبی برای تو باشم .

 

 

هنوز ماه رمضان را حس نکردم نگذار بی بهره بمانم . و نگذار انچه کسب کردم به راحتی از دست دهم .

جا بجا کردن چند تا کیسه نخود و لوبیا این قدر مهم بود که منو یهو بندازی اونجا ؟ تا اخرین لحظه هم نفهمیدم چه اتفاقی داره میوفته ! فقط وقتی اون جلو وایستادم و دیدم اونجام سردرگم بودم که مگه من چه کردم که مستحق این پاداشم و تنها کاری که خرق عادت بود همون ۵۴ کیسه لوبیا و لپه و عدس و نخود بود.

 

برای کارهای بزگتر چه می کنی برایم ؟؟؟

 

امروز به راز پیمانه بنیامین پی بردم . منهم ترجیح میدم پیمانه را ازم بگیری و من کنار تو باشم .